دیریت ارتباط با مشتری (CRM)، تجربه مشتری (CX) و خدمات مشتری (CS) همه شبیه بههم به نظر میرسند. این کلمات فقط برخی اصطلاحات معمول در دنیای تجارت نیستند، بلکه استراتژیهای مهمی هستند که میتوانند به پیشرفت و توسعه کسب و کار کمک کنند.
ین اصطلاحات معمولا با هم اشتباه گرفته میشوند، اما اگرچه شبیه به هم باشند کاملا متفاوت از هم هستند. قبل از این که به تفاوت این اصطلاحات بپردازیم بیایید در ابتدا هر اصطلاح را به خوبی بررسی کنیم.
جیمز کش پنی میگوید: مشتری کاملا راضی فروش چندین باره را برایتان رقم میزند.
مشتریان راضی، سنگ بنای یک تجارت موفق هستند. بنابراین رقم زدن یک تجربه عالی، حفظ یک رابطه سالم و ارائه خدمات مطلوب به مشتری ضروری است. اگر سه راهبرد CX ، CRM و CS را با موفقیت پیادهسازی کنید میتوان ارتباط مشتریان با شرکت یا سازمان را به خوبی مدیریت کرد، اما این اصطلاحات دقیقا به چه معنا هستند.
تجربه مشتری در واقع مجموع تجربیات یک مشتری در مورد کالا یا خدمات شما در طول مدت زمان خرید از مجموعه شما است، این مسئله شامل همه چیز میشود، از کشف اولیه محصول یا خدمات شما توسط مشتری تا خرید و استفاده از آن. این به معنای چگونگی تعامل مشتریان با محصول یا خدمات شما و نظر مشتری در مورد آنها است.
در واقع تجربه مشتری جمع ارتباطات عاطفی، جسمی و روانی مشتری با مجموعه شما خواهد بود، اجرای موفقیتآمیز استراتژیهای تجربه مشتری نه تنها می تواند باعث بهبود رابطه مشتری با شرکت و افزایش سود شود، بلکه در بهدست آوردن رقابت در بازار نیز موثر است. برای بقا در بازار نیاز است که مشتریان را در اولویت قرار دهیم. فرهنگ مشتریمداری ایجاد کنیم و ارتباط با مشتریان را گسترش داده و انتظارات آنها را ثبت و برآورده کنیم.
مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) فرآیندی است برای ایجاد و حفظ روابط مشتری به منظور بازاریابی ، تبدیل مخاطب به مشتری و حفظ آن. این استراتژی اگر هوشمندانه اجرا شود به ایجاد یک تجربه مثبت کمک میکند و باعث حفظ مشتری برای طولانی مدت خواهد بود. در واقع این استراتژی به معنای پل ارتباطی بین شرکت و خریدار است. CRM یک رویکرد داده محور است که درک زیادی از نیازهای مشتری میطلبد.
مدیریت ارتباط با مشتری در واقع کمک به مشتریان در دستیابی به خواستههایشان است. شما باید آنها را برای غلبه بر مشکلات فعلی راهنمایی کنید. دانش صحیح تقسیمبندی در این مسئله برای تمرکز بر فرصتهای مناسب، بسیار مهم است. شما باید بدانید که کجا را هدف قرار دهید و چه چیزی را باید راهنمایی کنید. یک استراتژی CRM به خوبی برنامهریزی شده می تواند شما را به اهداف تجاری نزدیک کرده و سازمان را در ارائه ارزش برتر به مشتری کمک کند.
کوین استریتز میگوید: دانستن این که مشتریان چه میخواهند و انجام بهترینها توسط شرکت برای آنها بسیار مهم است، برای موفقیت روی نقطه تلاقی این دو مسئله تمرکز کنید.
خدمات مشتری، پشتیبانی ای است که برای هر محصول یا خدمات به مشتریان ارائه میشود. هدف از خدمات مشتری که با نام خدمات پس از فروش نیز شناخته میشود، جلب رضایت مشتری به وسیله حل مشکلات و پاسخ به سوالات آنها است. در واقع خدمات مشتری روشی برای بهبود تجربه مشتری در استفاده از یک محصول است. برای ارائه خدمات عالی به مشتری، لازم است فراتر از پرداختن به حل مشکلات حرکت کنید. شما باید مشکلات را پیشبینی کنید و راه مقابله با آن را به مشتریان خود نشان دهید.
ارائه پشتیبانی مورد نیاز در زمان مناسب می تواند منجر به جلب اعتماد مشتری شود. به راحتی میتوانید به مشتریانی که به شما اعتقاد دارند ، فروش بالایی داشته و یا از آنها استفاده کنید. خدمات عالی مشتری میتواند باعث کاهش فشار شود و تبلیغات مثبت دهان به دهان را افزایش دهد. از هر ۱۰ مصرف کننده آمریکایی ۷ نفر میگویند که آنها پول بیشتری را صرف خرید از شرکتی کردهاند که خدمات عالی ارائه میدهد.
افزایش ۵ درصدی ماندگاری مشتری می تواند منجر به افزایش سود از حدود ۲۵٪ به ۹۵٪ شود.
اکنون که هر اصطلاح را جداگانه درک کردیم ، بیایید تفاوت این سه اصطلاح را بررسی کنیم.
سفر کامل مشتری (از شناخت، سفارش تا خرید و استفاده) را پوشش میدهد.
در نقاط مختلف تماس بر تعامل مشتری تمرکز میکند.
روشی است برای درک اینکه مشتری چگونه محصول شما را ارزیابی میکند.
شناخت کاملی از مشتری ، عادات خرید و نیازهای او به دست می دهد.
بر ایجاد ارتباط پایدار با مشتریان تمرکز میکند.
هدف آن افزایش تجربه کلی مشتری و بهبود ارزش مادامالعمر مشتری (LTV) است
این مسئله فراتر از تبدیل و فروش است.
تمرکز بر تقویت تجربه مشتری با محصول شما است.
صدای مشترکی است که مشتری آن را میشناسد و به مشتری کمک میکند.
دیریت ارتباط با مشتری (CRM)، تجربه مشتری (CX) و خدمات مشتری (CS) همه شبیه بههم به نظر میرسند. این کلمات فقط برخی اصطلاحات معمول در دنیای تجارت نیستند، بلکه استراتژیهای مهمی هستند که میتوانند به پیشرفت و توسعه کسب و کار کمک کنند.
ین اصطلاحات معمولا با هم اشتباه گرفته میشوند، اما اگرچه شبیه به هم باشند کاملا متفاوت از هم هستند. قبل از این که به تفاوت این اصطلاحات بپردازیم بیایید در ابتدا هر اصطلاح را به خوبی بررسی کنیم.
جیمز کش پنی میگوید: مشتری کاملا راضی فروش چندین باره را برایتان رقم میزند.
مشتریان راضی، سنگ بنای یک تجارت موفق هستند. بنابراین رقم زدن یک تجربه عالی، حفظ یک رابطه سالم و ارائه خدمات مطلوب به مشتری ضروری است. اگر سه راهبرد CX ، CRM و CS را با موفقیت پیادهسازی کنید میتوان ارتباط مشتریان با شرکت یا سازمان را به خوبی مدیریت کرد، اما این اصطلاحات دقیقا به چه معنا هستند.
تجربه مشتری در واقع مجموع تجربیات یک مشتری در مورد کالا یا خدمات شما در طول مدت زمان خرید از مجموعه شما است، این مسئله شامل همه چیز میشود، از کشف اولیه محصول یا خدمات شما توسط مشتری تا خرید و استفاده از آن. این به معنای چگونگی تعامل مشتریان با محصول یا خدمات شما و نظر مشتری در مورد آنها است.
در واقع تجربه مشتری جمع ارتباطات عاطفی، جسمی و روانی مشتری با مجموعه شما خواهد بود، اجرای موفقیتآمیز استراتژیهای تجربه مشتری نه تنها می تواند باعث بهبود رابطه مشتری با شرکت و افزایش سود شود، بلکه در بهدست آوردن رقابت در بازار نیز موثر است. برای بقا در بازار نیاز است که مشتریان را در اولویت قرار دهیم. فرهنگ مشتریمداری ایجاد کنیم و ارتباط با مشتریان را گسترش داده و انتظارات آنها را ثبت و برآورده کنیم.
مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) فرآیندی است برای ایجاد و حفظ روابط مشتری به منظور بازاریابی ، تبدیل مخاطب به مشتری و حفظ آن. این استراتژی اگر هوشمندانه اجرا شود به ایجاد یک تجربه مثبت کمک میکند و باعث حفظ مشتری برای طولانی مدت خواهد بود. در واقع این استراتژی به معنای پل ارتباطی بین شرکت و خریدار است. CRM یک رویکرد داده محور است که درک زیادی از نیازهای مشتری میطلبد.
مدیریت ارتباط با مشتری در واقع کمک به مشتریان در دستیابی به خواستههایشان است. شما باید آنها را برای غلبه بر مشکلات فعلی راهنمایی کنید. دانش صحیح تقسیمبندی در این مسئله برای تمرکز بر فرصتهای مناسب، بسیار مهم است. شما باید بدانید که کجا را هدف قرار دهید و چه چیزی را باید راهنمایی کنید. یک استراتژی CRM به خوبی برنامهریزی شده می تواند شما را به اهداف تجاری نزدیک کرده و سازمان را در ارائه ارزش برتر به مشتری کمک کند.
کوین استریتز میگوید: دانستن این که مشتریان چه میخواهند و انجام بهترینها توسط شرکت برای آنها بسیار مهم است، برای موفقیت روی نقطه تلاقی این دو مسئله تمرکز کنید.
خدمات مشتری، پشتیبانی ای است که برای هر محصول یا خدمات به مشتریان ارائه میشود. هدف از خدمات مشتری که با نام خدمات پس از فروش نیز شناخته میشود، جلب رضایت مشتری به وسیله حل مشکلات و پاسخ به سوالات آنها است. در واقع خدمات مشتری روشی برای بهبود تجربه مشتری در استفاده از یک محصول است. برای ارائه خدمات عالی به مشتری، لازم است فراتر از پرداختن به حل مشکلات حرکت کنید. شما باید مشکلات را پیشبینی کنید و راه مقابله با آن را به مشتریان خود نشان دهید.
ارائه پشتیبانی مورد نیاز در زمان مناسب می تواند منجر به جلب اعتماد مشتری شود. به راحتی میتوانید به مشتریانی که به شما اعتقاد دارند ، فروش بالایی داشته و یا از آنها استفاده کنید. خدمات عالی مشتری میتواند باعث کاهش فشار شود و تبلیغات مثبت دهان به دهان را افزایش دهد. از هر ۱۰ مصرف کننده آمریکایی ۷ نفر میگویند که آنها پول بیشتری را صرف خرید از شرکتی کردهاند که خدمات عالی ارائه میدهد.
افزایش ۵ درصدی ماندگاری مشتری می تواند منجر به افزایش سود از حدود ۲۵٪ به ۹۵٪ شود.
اکنون که هر اصطلاح را جداگانه درک کردیم ، بیایید تفاوت این سه اصطلاح را بررسی کنیم.
سفر کامل مشتری (از شناخت، سفارش تا خرید و استفاده) را پوشش میدهد.
در نقاط مختلف تماس بر تعامل مشتری تمرکز میکند.
روشی است برای درک اینکه مشتری چگونه محصول شما را ارزیابی میکند.
شناخت کاملی از مشتری ، عادات خرید و نیازهای او به دست می دهد.
بر ایجاد ارتباط پایدار با مشتریان تمرکز میکند.
هدف آن افزایش تجربه کلی مشتری و بهبود ارزش مادامالعمر مشتری (LTV) است
این مسئله فراتر از تبدیل و فروش است.
تمرکز بر تقویت تجربه مشتری با محصول شما است.
صدای مشترکی است که مشتری آن را میشناسد و به مشتری کمک میکند.