آیا در معرض ورشکستگی هستید؟
کسب و کارتان درآمدزایی دارد و شما هم حقوق خیلی خوبی می گیرید. این یکی از اولین نکته های ماست. قرار نیست حقوق بگیرید. باید بینش مالی لازم برای درک تاثیر تصمیماتتان بر درآمد، هزینه ها و سوددهی را پیدا کنید.

یکی از چالش های بزرگ این است که کسب و کارها فکر می کنند تنها رشد داشتن یعنی موفقیت. بیشتر کارآفرینان رشد خوبی دارند، درست است؟

رشد با سود برابر نیست
باید از خود بپرسیم: آیا پول کافی برای رشد کسب و کار را داریم؟ (با در نظر گرفتن این که چه مقدار باید رشد کنیم).

برخی مدیران یک شعبه جدید باز می کنند. اما از خود نمی پرسند برای این بخش جدید کسب و کار چه مقدار سرمایه و پول نیاز داریم؟ زمان بندی و و افق فکری من چگونه است؟ برنامه بازاریابی من برای گرفتن مشتری های جدید که این کسب و کار جدید را می سازند چیست؟

همیشه همین طور است، و بعد از این که شروع می کنید، می پرسید حالا چطور تمامش کنم؟

گام اول مقابله با ورشکستگی : اعداد و ارقام حقیقی
اعداد و ارقام لازم را بگیرید. به حسابدارتان زنگ بزنید. احتمالا خیلی از شما حسابدارهای عالی ندارید اما باید این را بدانید حسابدارها هیچ اهمیتی نمی دهند که آیا شکست می خورید یا خیر!

دلیلش این نیست که آدم های بدی هستند. اما کار آنها این نیست که کسب و کار شما را مدیریت کنند. کار آنها این نیست که تصمیمات شما را درک کنند. کار آنها این است که اعداد و ارقامی که به آنها می دهید را طبق قواعد حسابداری استفاده کرده و گزارش هایی به شما بدهند که وضعیت مالی خود را بفهمید و طبق آنها تصمیم بگیرید.

پس شاید شما از حسابتان راضی نیستید و می گویید حسابدار به دردنخوری دارم. چرا به من نگفت که اوضاع این قدر خراب است؟

باور کنید تقصیر آنها نیست، تقصیر شماست. شما باید درک مالی را در مدیریت کسب و کار می آموختید.

حساب های بانکی واقعا در چه وضعیتی اند؟
اولین کار برای شروع تغییر وضعیت کسب و کار، گرفتن تمام اطلاعات لازم است. تمام تراکنش های حسابتان را بگیرید. گزارش حساب های بانکی تان را بگیرید. تمام اعداد و ارقام لازم را. گزارش های درآمدی و هزینه جاری و هر گزارش دیگری که از حسابدار می گیرید. اگر نرم افزار CRM دارید، هزینه های خرید از تامین کنندگان و درآمدهای فروش در آن ثبت شده است. می توانید خودتان از آنها گزارشی در بازه زمانی مدنظرتان بگیرید.

چقدر مالیات بدهکارید؟ چقدر حقوق؟ رقم واقعی تمام آنها را بگیرید. بسیاری از کارآفرینان با خود فکر می کنند این که جایی ست که من الان هستم. اما احتمالا شرایط بدتر از چیزی ست که فکر می کنید. چون نمی خواهید با دقت نگاه کنید.

گام دوم مقابله با ورشکستگی : مدل مالی
گام بعد ساختن یک مدل مالی ست. یک مدل خیلی ساده. یعنی یک پیش بینی جریان نقدی که می گوید درآمدم چقدر است؟ هزینه هایم؟ سودم و بدهی هایم؟

عملکرد کسب و کارتان را بفهمید. چقدر پول در می آورد؟ سطح سوددهی آن چقدر است؟ بیشتر کسب و کارها به خاطر تصمیمات متعددشان این اعداد را به صورت یک جا ندارند. یک صفحه با اطلاعات مالی ماه جاری لازم دارید.

هر روزی از ماه که هستید اطلاعات را بگیرید و آنها را در یک صفحه اکسل وارد کنید (نرم افزار CRM گزارش ها را به صورت اکسل یا CSV در اختیار شما قرار می دهد). به مشتری ها و سود سال پیش نگاه کنید تا بتوانید برآورد کنید. اما عدد نسازید! مطمئن باشید اعدادتان حقیقی هستند تا بعدا باز به همین موقعیت بازنگردید.

بدترین کار این است که وقت و انرژی بگذارید و تصمیمات نصفه و نیمه بگیرید. این هیچ کمکی به شما نمی کند.

ایجاد این مدل مالی باعث می شود بفهمید چقدر وضعیت بد است. همیشه شرایط بدتر از چیزی ست که کارآفرین فکر می کند. همیشه دارند پول از دست می دهند و شعبه جدیدشان سود این کسب و کار را از بین می برد. پس باید بفهمیم واقعا کجا هستیم.

گام سوم مقابله با ورشکستگی : تشریح عمیق
گام سوم از همه سخت تر است. باید به عمق برویم. وقتی در کسب و کارتان تعدیل می کنید، نمی توانید با تصمیمات سطحی این کار را کنید. نمی توانید هزینه ها را سطحی بررسی کنید.

باید از لایه سطحی بگذرید و به استخوان کسب و کار برسید. از خود بپرسید چه چیزی برای پیشبرد کسب و کارمان قطعا لازم است؟ اگر سودده نباشید قطعا طی زمان از بین می روید.

اگر به مانده حسابتان نگاه می کنید و می بینید تمام دارایی تان چند ده میلیون تومان است، یعنی چند هفته تا ورشکستگی فاصله دارید. اگر بدهی هایتان از حد مجاز بیشتر است و موارد مشابه، شرایط خیلی بد است.

پس هزینه ها را تشریح کنید. حقیقت این است که اگر قرار است کسی را تعدیل کنید، نمی توانید پس از رفتنشان هم به آنها حقوق بدهید.

شما باید کسب و کارتان را نجات دهید. بله، می خواهید هر کار می توانید انجام دهید و این افراد مثل خانوده شما هستند و دوستشان دارید، اما حقیقت این است که اگر در این شرایطید، تصمیم برای شما گرفته شده است.

منطقی، ولی مهربان
اگر منطقی به اعداد و ارقام نگاه کنید و ببینید هر ماه چند میلیون تومان سود از دست می دهید، تسلیم می شوید.

ممکن است باعث شوید خانواده تان خانه شان را از دست بدهند. خصوصا اگر ضمانت های خصوصی دارید. مثلا وام بانکی تان ضمانت خصوصی دارد.

اگر کسب و کار ورشکست شود، تامین کننده ها پول از دست نمی دهند، بلکه بانک روی دارایی های شخصی عزیزان شما دست می گذارد. شما دارید زندگی خانواده و فرزندانتان را به خطر می اندازید. و همین باید کافی باشد که این تصمیمات سخت را بگیرید.

اگر قرار است کسی را تعدیل کنید، برای جبران سعی کنید شغل ایده آل آنها را پیدا کنید.

اگر یک شعبه یا کسب و کار جدید دارید و خجالت می کشید که آن را تعطیل کنید، همه چیز همین طور می ماند. در انتها وقتی که همه چیز را درست کنید هیچ کس شکست هایتان را یادش نمی ماند. فقط موفقیت ها را به یاد می آورند.

ممکن است مجبور شوید نصف تیمتان را تعدیل کنید تا کسب و کار را نجات دهید. اما اگر پس از تشریح منطقی و عمیق به این نتیجه رسیدید، انجامش دهید.